این یادداشت، بخشی از مجموعه مقالات استاد ایرج افشار است که در کتابی با عنوان «سواد و بیاض» از سوی کتابفروشی دهخدا در تهران در سال 1344 خورشیدی منتشر شد. این مجموعه شامل شرح احوال و وفیات اعلام قرن سیزدهم و گزارش برخی از سفرهای نویسنده است. از جمله مقالات این مجموعه شرح حال های مفصلی است از ابراهیم جان معطر (محمدباقر بواناتی)، عبدالرحیم طالب اف، میرزا حبیب اصفهانی، سید جمال الدین افغانی، و حاجی محمدعلی پیرزاده و در کنار اینها گزارش سفرهایی است به ممالکی چون ژاپن و فرنگ و افغانستان. آنچه در فصل و وصل عرضه شده است بخشی است از گزارش سفر به امریکا که در سال هفدهم مجله یغما منتشر شده است. متن حاضر، از روی متن سواد و بیاض ارائه شده است.
تقدیر چنین بود که به دعوت کتابخانه دانشگاه مشهور هاروارد چند ماه از عمر را در شهر کوچک کیمبریج (در نزدیکی شهر بستون از ایالت ماساچوست) گذراندم. در همین منطقه است که نخستین جنگ و مبارزه ملی با انگلیسیها درگرفت و امریکای مستقل و آزاد تشکیل شد.
کیمبریج زیباست، مخصوصا رنگارنگ بودن برگهای درختان گونه گون ـ به هنگام خزان ـ باغ مفرّح و بزرگ دانشگاه را لطف و زیبائی دیگر می بخشد. زمستان این منطقه سخت است. کولاکهای عجیب آن در شب هنگام بر غریب خواب آلود نمونه ای است از سختی طبیعت، و نیز گواهی بر سخت جانی بشر که در چنین منطقه دانشگاهی معتبر و شهری دلاویز برپا ساخته است.
در باب ینگی دینا هزاران کتاب در هر زبان بزرگ نوشته شده، در زبان ما هم چند ده کتاب و صدها مقاله پرداخته اند. صیت آزادی مردم و نعمت وافر و تمدن پیشرفته و عظمت صنعت و طبیعت منتوع امریکا همه جا رسیده است. پس هر سطری که سیاه کنم تکرار گفته های نغز و نوشته های پرمغز دیگران است.
اگر بتوانم مطلبی عرض کنم که بدیع باشد و دیگران احتمالا بیان نکرده باشند فقط در باب کتابداری شرقی در امریکاست. اما بحث از وضع کتابخانه و قواعد کتابخانه و اصول کتابشناسی آنجا هم مجالی دراز و حوصله ای عظیم می خواهد و آنقدر تنوع و ابتکار و دقت و استادی در کارهای کتابداری دیدم که دیده های اروپا برایم عادی شد.
<p style="font: bolder 18px Arial; color: maroon;">1ـ کتابداری وکتابخانه </p>
مثال را کتابخانه دانشگاه هاروارد می آورم، که بنده به دعوت آن دارالعلم بدان مرکز حقیقی دانش خواهان و عاشقان علم رفتم. این دانشگاه در دانشکده ها و مؤسسات و شعب مختلف خود قریب هفت میلیون و نیم کتاب دارد. اگر چه این مقدار کتاب در چندین عمارت دور و نزدیک تقسیم شده است اما خواستار و خواننده در یک اطاق مرکزی به فهرست جمیع آن کتابها دسترسی دارد و در مدتی کوتاه یعنی چند دقیقه می تواند دریابد که کتاب مورد علاقه او در کدام یک از خزانه های متعدد آن دار العلم محافظت شده است.
نه تنها چنین کلیدی در اختیار دانشمندان و دانشجویان و کلیه مشتاقان و زائران دانشگاه است، بلکه با وسائل و ارتباطاتی که ایجاد کرده اند کتابی را که در غرب مملکت هست به شرق می خواهند و همین کار را با کتابخانه های اروپا می کنند تا کار تحقیق و تجسس پیش برود.
در قبال این نظم حیرت آور. عظمت عجیب البته گاه نقص و عیبی هم به چشم می آید. اما اگر نقائصی در کار باشد خود آنها مقرّند و معترف، و وقتی پی بردند که در مطلبی دیگری می تواند مددی برساند دست چنین فردی را می گیرند و از اقصی نقاط عالم می کشند و ازو می خواهند که گره گشائی کند.
به همین سبب است که اکنون در هر یک از دانشگاههای امریکا عده ای کثیر از اتباع خارجی و ملل مختلف عالم جمع شده اند و هر یک گوشه ای از کار را در دست دارند.
کتابخانه مرکزی دانشگاه هاروارد که به کتابخانه «وایدنر» شهرت دارد دارای قسمتی خاص است به نام بخش خاورمیانه. درین بخش کتابهای زبانهای عربی، فارسی، ترکی عثمانی، ارمنی، گرجی، ازبکی، تاجیکی و اردو قرار دارد و کتابهای هر زبان بطور مجزا طبقه بندی و فهرست نویسی شده است. در این کتابخانه فعلا چهار هزار و کسری کتاب فارسی چاپی و حدود دویست نسخه خطی هست. این عده کتاب چاپی فارسی تماما از کتابهای اساسی مربوط به فرهنگ و زبان و تاریخ ایران است، مانند متون قدیم و تحقیقات ایرانی و آثار ادبی معاصر. از نگاهداری و ترجمه ها و کتابهای مربوط به علوم جدید حقّاً خود را بر کنار نگه داشته اند، زیرا چنین کتب مفید فایده به حال دانشجو و محقق در تاریخ و فرهنگ مشرق نیست.
در کتابخانه هاروارد و کتابخانه پرینستون و دیگر کتبخانه های امریکا هیچ مانعی و رادعی برای هیچ نوع کتاب نیست. کتب هر ملت و مذهب و آئین سیاسی به میل و رغبت و بی ترس و واهمه نگاهداری می شود تا کار تحقیق بر محققان آسان باشد.
کاری که من داشتم فهرست کردن کتب فارسی دارالعلم هاروارد و تهیه صوت کتب و مجلاتی بود که برای قسمت ایرانشناسی آن دانشگاه لازم است.
از لحاظ فهرست کتابهای فارسی، این دانشگاه امروز بر جمیع دانشگاههای دیگر امریکا رجحان دارد. زیرا جمیع کتابهای کتابخانه هاروارد فهرست شده است (فهرست مؤلفان و موضوع و عنوان) و بصورت چاپ شده آن دردسترس ارباب حاجت قرار گرفته. در حالی که کتابخانه های دیگر که من دیدم نظیر پرینستون، کلمبیا، شیکاگو، کتابخانه عمومی نیویورک و کنگره از داشتن فهرست کامل و صحیح کتب فارسی حتی بر روی ورقه (فیش) محرومند.
امریکائیها خود اعتراف دارند که فهرست کردن کتب بیگانه کار آنها نیست. به همین لحاظ است که برای هر زبانی متخصص کتابداری همان زبان را می خواهند. متأسفانه در غالب قسمت های شرقشناسی دانشگاهها امریکا کتب زبان فارسی در درجه سوم اهمیت است و اداره کنندگان این قسمت غالبا از اعرابند، و فارسی را به استعانت عربی می خوانند.
نکته ای که از نظر کتابداری برای من فوق العاده مورد توجه و سبب اعجاب بود این بود که روش «دیوئی» نه تنها عالمگیر نیست بلکه امریکا گیر هم نیست! و آنچه که قبلا در تصور داشتم در این سفر به چشم خویش دیدم. سالها بود که در دانشگاه طهران از زبان دوستان ایرانی و بیگانه می شنیدم چرا کتابخانه های دانشگاه به روش دیوئی منظم نمی شود. غالب امریکائیها و امریکا رفته ها عیب کتابخانه های ما را به حق درین می دیدند که به ترتیب موضوعی مرتب نیست. اما هر چه استدلال می کردیم که روش دیوئی برای تنظیم کتب شرقی مفید نیست و کاملا قابل انطباق نیست قول معروف بخرجشان نمی رفت. اما این سفر چشم و گوش مرا باز کرد. دیدم که خیر، در امریکا هم رسوم مختلفی دارند و کتابخانه های دانشگاههای معروف (به کتابخانه های عمومی کاری ندارم که علی الاصول به روش دیوئی اداره می شوند) هریک روش موضوعی مناسب و مخصوص خود دارد.
مثلا در همین کتابخانه «وایدنر» اعتنائی به روش دیوئی نمی شود و روش خاصی را که موضوعی و بسیار منطقی و مقبول است به کار می بندند.
در اکثر دانشگاههای امریکا اساس کاربرین اصل صحیح قرار دارد که مخزن کتابخانه بر مراجعه کننده گشاده باشد. ناگزیر کتابها از لحاظ موضوعی منظم شده تا خواستاران به سهولت به کتب مورد احتیاج خود درسترسی بیابند. اما عقل سلیم آنها را بر آن داشته است که در تفسیم بندی موضوعی، رعایت تاریخ و ادبیات هر زبان را بکنند و مطابق با مقتضیات آن زبان تقسیم بندی را دگرگون ساخته اند.
هیچ لازم نیست عرض کنم که کتابخانه عظیم کنگره خود روش مهم خاصی دارد که عده ای از دانشگاهها آن را متابعت می کنند و یونسکو هم به کتابخانه های نوبنیاد جهان عمل بدان را توصیه کرده است. کتابخانه بزرگ عمومی شهر نیویورک هم به روش دیوئی منظم نشده است.
<p style="font: bolder 18px Arial; color: maroon;">2ـ کتابهای شرقی</p>
اشکالات تفسیم بندی کتب شرقی به روش دیوئی نه چندان است که درین مختصر بگنجد. سالها کتب فارسی و عربی کتابخانه دانشکده ادبیات ما گرفتار چنین رسمی بود و دوست بزرگوار من دکتر حسین نصر که خود اداره آن کتابخانه را در عهده کفایت دارد و تحصیل کرده امریکاست و در کتابخانه های امریکائی حق آب و گل داشته است بهتر از من بر اشکالات روش دیوئی نسبت به کتب شرقی وقوف دارد.
البته این روش برای کتابخانه های عمومی هر مملکتی مفیدست و باید قسمت تاریخ و ادب و زبان آن را مطابق وضع هر زبان و ملتی تغییر داد.
مطلب دیگری که باید در باب آن چند کلمه ای عرض کنم مسأله برگرداندن اسماء ایرانی به خط لاتینی است. به جز کتابخانه دانشگاه هاروارد، دیگر کتابخانه های امریکا به علت فنی مقیدند که برگه های کتابهای هر زبانی را به خط لاتینی تهیه کنند. زیرا نمی توانند که برای هر زبان فهرستی مجزا نگاه دارند علت این امر آنست که اگر بخواهند برای هر زبانی و خطی فهرست جداگانه داشته باشند ناگزیر باید برای زبان یک کتابداری اهل زبان و یک شخص یا دوشخص دیگر در اختیار داشته باشندکه یکی برگه ها را ماشین و دیگری برگه ها را منظم کند.
تردید نیست که برای کتابخانه ای که کتب بیست سی زبان را مجموعه می سازد داشتن این خیل کارمند میسرنخواهد بود. وضع دانشگاه هاروارد استثنائی است مطلوب، زیرا توانسته اند که برای هر زبان و خط کتابدار و ماشین نویس و بالطبع فهرست مستقل داشته باشند، لذا جمیع کتبشان فهرست شده است و آن اشکال نقل اسماء عربی یا فارسی (فی المثل) به خط لاتینی برای آنها پیش نیامده است. ولی در کتابخانه کنگره و دانشگاه شیکاگو و کتابخانه عمومی نیویورک و جز اینها این اشکال عظیم سد راه فهرست نویسی شده است.
اشکال اساسی درین است که ضابطه ای برای نقل اسماء نیست و درین امر دو اشکال اساسی هست: یکی اینکه برای هر یک از حروف فارسی کدام حرف لاتینی و علامت انتخاب شود، و دیگر اینکه در نقل اسماء و کلمات کدام تلفظ صحیح است و به کدام کتاب لغت معیار می توانند اعتماد کنند. توضیح آنکه اگر فی المثل اسم وجدانی (به کسرواو) را وجدانی (به ضمّ واو) یا عصیان (به کسر) را عصیان (به ضمه) بخوانند پیدا کردن کتاب مورد احتیاج به اشکال بر می خورند، چه vejdani و vojdani یا osyan و Isyan=Esyan در دوجای مختلف قرار خواهد گرفت، و هزار ها نظیر آنها.
برای زبان عربی کار آسان ترست. زیرا کلمات عربی داری حرکت و ضبط مسلّم است. اما در زبان فارسی اشکال تلفظ موجب تعویق فهرست نویسی شده است. در همین ماههای اخیر در کتابخانه کنگره عده ای مأمور پیدا کردن راه حل برای «تانسلیتراسیون» کلمات فارسی بوده اند. اما هنوز مطالعاتشان به نتیجه مطلوب نرسیده است، و آنچه را که دکتر ناصر شریفی در رساله اجتهادی دکتری خود پیشنهاد کرده است به سبب اشکالات و انتقاداتی که بر آن وارد بوده است نپذیرفته اند و عمل بدان هم میسر نشده است.
مطلب دیگری که در خصوص امر کتابداری برای بنده قابل مطالعه بوده و توضیحی را در باب آن خالی از فایده نمی دانم تعیین نام مؤلف کتب اسلامی است که واقعا مطلبی در خود اهمیت و بسیار دقیق و در عین حال با مزه است. میا ن ما شرقیان (مقصودم مسلمین است) مرسوم چنان بود که کتاب را به نام کتاب می شناختیم نه مؤلف آن. چه بسا که نام کتاب حتی میان خواص مشهور تر از نام مؤلف است. اما فرنگیها کتاب را به نام مؤلف آن می شناسند و لو اینکه کتاب از تألیف مسلمین باشد.فی المثل ابن سینا را بهتر می شناسند تا قانون را. البته این سنت فرنگی آرام آرام در ماهم اثر گذارده است و اکنون ما کتابهای قرن اخیر را به نام مؤلفان آنها می شناسیم نه اسم کتاب. بطور مثال دو کتاب تاریخ را اسم می برم که عباس اقبال در باب مغول یا عبدالله مستوفی درباره قاجار نوشته اند و کمتر کسی است که نام کامل و درست کتابها ی مذکور و نظایر آنها را به یاد داشته باشد. بنا بر این اصل است که فرنگیها اساس تنظیم فهرست کتب را بر اسم مؤلف می گذارند. اما طبیعی است که در تعیین نام نویسنده شرقی دچار سرگردانیها و اشکالات متعدد می شوند و بعضی از این اشکالات موجب بار آوردن مختصری شرمندگی است! برای تفریح دوستان بد نیست نکاتی را عرض کنم تا اگر گاهی انتقادات فرنگیها را در باب بی اطلاعی یا بی دقتی خودمان می شنویم این موارد را هم از آنها به یاد داشته باشیم.
کتابی هست به نام «طب فریدی» تألیف فرید الدین از مردم هند، که در قرون متأخر می زیسته است. کتابدار دانشگاه شهری از امریکا که نام فرید الدین عطار را شنیده بوده و احتمالا می دانسته است که بیماران نیشابودر بدو نبض می نموده اند طب فریدی را اثری از طبیب عطار دانسته و این کتاب را ذیل فرید الدین عطار فهرست کرده است!
کتابی هست به نام «مختار البلاد» در تاریخ قم که چندین سال قبل در قم طبع شده است (و اتفاقا سال گذشته هم طبع جدیدی از آن انتشار یافته) و مؤلف آن شیخ محمد حسین ملقب به ناصر الشریعة است. اما چون بر پشت جلد اول آن نوشته اند که تألیف «حقیر الی الله الغنی ناصر الشریعة» کتابدار «ناصر الشریعة» را لقب و کلمه ای زائد و نام خانوادگی مؤلف را «غنی» و اسم او را «فقیر الی الله» دانسته وطبعا کتاب را ذیل نام «الغنی» فهرست کرده است.
اگر بخواهم موارد دیگری را عرض کنم دوستان را خستگی حاصل می آید، مجملا آنکه تقی زاده ذیل «زاده» و محمد تقی مدرس رضوی را ذیل «رضوی» و سرلشکر عبدالله امیر طهماسبی را ذیل «طهماسب» و آل احمد را ذیل «احمد» و محمد تقی مصطفوی را ذیل «تقی مصطفوی» و دبیرسیاقی را ذیل «سیاقی» نام برده و فهرست کرده اند و این اشتباهات درست به همان نوع است که ما در باب اسماء فرنگی می کنیم.
در نسبت کتاب به مؤلف، دیوان سلطان ولد را به مولانا جلال الدین، و دیوان شمس را به شمس الدین، و واژه نامه طبری طبع دکتر کیا را به ابوجعفر محمد طبری صاحب تفسیر و تاریخ، و شب نشینی رمضان یا صحبت سنگ و سبوی میرزا سلیم ادیب الحکمای جوانشیر قراباغی را به محمد ولی خان سپهسالار تنکابنی (که کتاب برای او و در عهد او نوشته شده بوده است) نسبت داده و تیمور شاه درانی را با تیمور گورکان یکی دانسته اند!
بنده در خصوص تعیین نام مؤلف بخصوص در مواردی که مؤلف دارای کنیه و لقب و شهرت و نسبتهای مختلف باشد مانند این چند اسم:
مجذوبعلی شاه حاج میر سلیم مشهور به حاج آقا کبیر آقا مجرم مراغه ای،
مجدالاشرف جلال الدین سید محمد ابو القاسم الحسینی الشریعتی الشیرازی الذهبی مشهور به میرزا بابا،
مرتضی علم الهدی ابوالقاسم علی موسوی،
عماد الفقرا محسن خوشنویس حالی اردبیلی عماد مدرس،
علی رضوی قمی حائری کشمیری لاهوری،
مطالعاتی کردم و یادداشتهائی فراهم آوردم که امید دارم روزی به صورت رساله یا مقاله ای انتشار یابد.
<p style="font: bolder 18px Arial; color: maroon;">3ـ شرقشناسی </p>
در امریکا به زبان عربی بیش از از زبان فارسی اهمیت می گذارند. عمده اعتبارات مالی مؤسسات شرقشناسی در ید عربشناسان است. در عالم کتاب هم به کتب عربی بیشتر توجه می شود. نشانه بارز این امر آنست که کتابخانه کنگره امریکا و نوزده دانشگاه امریکائی برای جمع آوری و تحصیل کتب و نشریات عالم عربی (از محل پولهایی که دولت امریکا در مصر دارد) شعبه ای به نام شعبه کتابخانه کنگره در قاهره ایجاد کرده اند. کار این شعبه آنست که از هر نشریه و کتاب آن مملکت بیست نسخه می خرد و این کتب را به امریکا حمل می کند.
پس از آنکه کتابها به کتابخانه کنگره رسید جمله به روش صحیح فهرست نویسی می شود و فهرست آنها به شکل بسیار پسندیده ای به طبع می رسد و بین نوزده کتابخانه دانشگاهی تقسیم می شود مقدمات همین کار را اکنون برای کتب و نشریات هند و پاکستان فراهم کرده اند و امیدوارند که بتوانند کتب زبانهای مختلف و رایج در هند را جمع آوری کنند.
مسأله مشرق امروزه برای دانشگاههای امریکا واجد اهمیت خاصّ است. غالب دانشگاها بجز تدریس زبانهای شرقی دارای مؤسسات تحقیق در مسائل مشرق هستند، و از موقوفه های مختلف و مؤسسات دولتی وجوه هنگفت برای تحقیقات خود می گیرند. اما توجه اساسی و عمده چنین مؤسسات به مطالب جدید اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و تحولات اقتصادی است، ولی با وجود این در حاشیه از تحقیق در تمدن و زبانها و فرهنگ و تاریخ ملل شرقی غفلت ندارند.
در مؤسسه تحقیقات خاورمیانه وابسته به دانشگاه هاروارد که اسلامشناس برجسته ای چون سرهامیلتون گیب بر آن ریاست دارد عده ای نزدیک به بیست نفر به تحقیق و تجسّس مشغول بودند و از جمله در باب ایران دو محقق امریکائی به نام زغفران و کیدی کار می کردند، و در سالهای قبل سهیل افنان و میروشینکوف روسی در آنجا تحقیق کرده اند.
در همین مؤسسه قسمتی مخصوص تحقیقات مربوط به روسیه است و کتابخانه مستقلی خاص اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد و جز خود امریکائیها که در آنجا مطالعه و تحقیق می کردند محققه نیمه جوانی هم از شوروی آمده بود و مهمان بود در آنجا کار می کرد.
***
در ضمن این گزارش برین مقصود نرفتم که از جمعیع کتابخانه ها، دانشگاهها، مؤسسات و اشخاصی که دیده ام نام ببرم و عرایضم را با آمار و ارقام خلط و مزج کنم. تنها به کلیات و اشارات بسنده کردم، اگر چه در باب ایرانشناسی و ایرانشناسان و تدریس زبان فارس در امریکا نکات گفتنی بسیار است .
(بهار 1343)
کیمبریج زیباست، مخصوصا رنگارنگ بودن برگهای درختان گونه گون ـ به هنگام خزان ـ باغ مفرّح و بزرگ دانشگاه را لطف و زیبائی دیگر می بخشد. زمستان این منطقه سخت است. کولاکهای عجیب آن در شب هنگام بر غریب خواب آلود نمونه ای است از سختی طبیعت، و نیز گواهی بر سخت جانی بشر که در چنین منطقه دانشگاهی معتبر و شهری دلاویز برپا ساخته است.
در باب ینگی دینا هزاران کتاب در هر زبان بزرگ نوشته شده، در زبان ما هم چند ده کتاب و صدها مقاله پرداخته اند. صیت آزادی مردم و نعمت وافر و تمدن پیشرفته و عظمت صنعت و طبیعت منتوع امریکا همه جا رسیده است. پس هر سطری که سیاه کنم تکرار گفته های نغز و نوشته های پرمغز دیگران است.
اگر بتوانم مطلبی عرض کنم که بدیع باشد و دیگران احتمالا بیان نکرده باشند فقط در باب کتابداری شرقی در امریکاست. اما بحث از وضع کتابخانه و قواعد کتابخانه و اصول کتابشناسی آنجا هم مجالی دراز و حوصله ای عظیم می خواهد و آنقدر تنوع و ابتکار و دقت و استادی در کارهای کتابداری دیدم که دیده های اروپا برایم عادی شد.
<p style="font: bolder 18px Arial; color: maroon;">1ـ کتابداری وکتابخانه </p>
مثال را کتابخانه دانشگاه هاروارد می آورم، که بنده به دعوت آن دارالعلم بدان مرکز حقیقی دانش خواهان و عاشقان علم رفتم. این دانشگاه در دانشکده ها و مؤسسات و شعب مختلف خود قریب هفت میلیون و نیم کتاب دارد. اگر چه این مقدار کتاب در چندین عمارت دور و نزدیک تقسیم شده است اما خواستار و خواننده در یک اطاق مرکزی به فهرست جمیع آن کتابها دسترسی دارد و در مدتی کوتاه یعنی چند دقیقه می تواند دریابد که کتاب مورد علاقه او در کدام یک از خزانه های متعدد آن دار العلم محافظت شده است.
نه تنها چنین کلیدی در اختیار دانشمندان و دانشجویان و کلیه مشتاقان و زائران دانشگاه است، بلکه با وسائل و ارتباطاتی که ایجاد کرده اند کتابی را که در غرب مملکت هست به شرق می خواهند و همین کار را با کتابخانه های اروپا می کنند تا کار تحقیق و تجسس پیش برود.
در قبال این نظم حیرت آور. عظمت عجیب البته گاه نقص و عیبی هم به چشم می آید. اما اگر نقائصی در کار باشد خود آنها مقرّند و معترف، و وقتی پی بردند که در مطلبی دیگری می تواند مددی برساند دست چنین فردی را می گیرند و از اقصی نقاط عالم می کشند و ازو می خواهند که گره گشائی کند.
به همین سبب است که اکنون در هر یک از دانشگاههای امریکا عده ای کثیر از اتباع خارجی و ملل مختلف عالم جمع شده اند و هر یک گوشه ای از کار را در دست دارند.
کتابخانه مرکزی دانشگاه هاروارد که به کتابخانه «وایدنر» شهرت دارد دارای قسمتی خاص است به نام بخش خاورمیانه. درین بخش کتابهای زبانهای عربی، فارسی، ترکی عثمانی، ارمنی، گرجی، ازبکی، تاجیکی و اردو قرار دارد و کتابهای هر زبان بطور مجزا طبقه بندی و فهرست نویسی شده است. در این کتابخانه فعلا چهار هزار و کسری کتاب فارسی چاپی و حدود دویست نسخه خطی هست. این عده کتاب چاپی فارسی تماما از کتابهای اساسی مربوط به فرهنگ و زبان و تاریخ ایران است، مانند متون قدیم و تحقیقات ایرانی و آثار ادبی معاصر. از نگاهداری و ترجمه ها و کتابهای مربوط به علوم جدید حقّاً خود را بر کنار نگه داشته اند، زیرا چنین کتب مفید فایده به حال دانشجو و محقق در تاریخ و فرهنگ مشرق نیست.
در کتابخانه هاروارد و کتابخانه پرینستون و دیگر کتبخانه های امریکا هیچ مانعی و رادعی برای هیچ نوع کتاب نیست. کتب هر ملت و مذهب و آئین سیاسی به میل و رغبت و بی ترس و واهمه نگاهداری می شود تا کار تحقیق بر محققان آسان باشد.
کاری که من داشتم فهرست کردن کتب فارسی دارالعلم هاروارد و تهیه صوت کتب و مجلاتی بود که برای قسمت ایرانشناسی آن دانشگاه لازم است.
از لحاظ فهرست کتابهای فارسی، این دانشگاه امروز بر جمیع دانشگاههای دیگر امریکا رجحان دارد. زیرا جمیع کتابهای کتابخانه هاروارد فهرست شده است (فهرست مؤلفان و موضوع و عنوان) و بصورت چاپ شده آن دردسترس ارباب حاجت قرار گرفته. در حالی که کتابخانه های دیگر که من دیدم نظیر پرینستون، کلمبیا، شیکاگو، کتابخانه عمومی نیویورک و کنگره از داشتن فهرست کامل و صحیح کتب فارسی حتی بر روی ورقه (فیش) محرومند.
امریکائیها خود اعتراف دارند که فهرست کردن کتب بیگانه کار آنها نیست. به همین لحاظ است که برای هر زبانی متخصص کتابداری همان زبان را می خواهند. متأسفانه در غالب قسمت های شرقشناسی دانشگاهها امریکا کتب زبان فارسی در درجه سوم اهمیت است و اداره کنندگان این قسمت غالبا از اعرابند، و فارسی را به استعانت عربی می خوانند.
نکته ای که از نظر کتابداری برای من فوق العاده مورد توجه و سبب اعجاب بود این بود که روش «دیوئی» نه تنها عالمگیر نیست بلکه امریکا گیر هم نیست! و آنچه که قبلا در تصور داشتم در این سفر به چشم خویش دیدم. سالها بود که در دانشگاه طهران از زبان دوستان ایرانی و بیگانه می شنیدم چرا کتابخانه های دانشگاه به روش دیوئی منظم نمی شود. غالب امریکائیها و امریکا رفته ها عیب کتابخانه های ما را به حق درین می دیدند که به ترتیب موضوعی مرتب نیست. اما هر چه استدلال می کردیم که روش دیوئی برای تنظیم کتب شرقی مفید نیست و کاملا قابل انطباق نیست قول معروف بخرجشان نمی رفت. اما این سفر چشم و گوش مرا باز کرد. دیدم که خیر، در امریکا هم رسوم مختلفی دارند و کتابخانه های دانشگاههای معروف (به کتابخانه های عمومی کاری ندارم که علی الاصول به روش دیوئی اداره می شوند) هریک روش موضوعی مناسب و مخصوص خود دارد.
مثلا در همین کتابخانه «وایدنر» اعتنائی به روش دیوئی نمی شود و روش خاصی را که موضوعی و بسیار منطقی و مقبول است به کار می بندند.
در اکثر دانشگاههای امریکا اساس کاربرین اصل صحیح قرار دارد که مخزن کتابخانه بر مراجعه کننده گشاده باشد. ناگزیر کتابها از لحاظ موضوعی منظم شده تا خواستاران به سهولت به کتب مورد احتیاج خود درسترسی بیابند. اما عقل سلیم آنها را بر آن داشته است که در تفسیم بندی موضوعی، رعایت تاریخ و ادبیات هر زبان را بکنند و مطابق با مقتضیات آن زبان تقسیم بندی را دگرگون ساخته اند.
هیچ لازم نیست عرض کنم که کتابخانه عظیم کنگره خود روش مهم خاصی دارد که عده ای از دانشگاهها آن را متابعت می کنند و یونسکو هم به کتابخانه های نوبنیاد جهان عمل بدان را توصیه کرده است. کتابخانه بزرگ عمومی شهر نیویورک هم به روش دیوئی منظم نشده است.
<p style="font: bolder 18px Arial; color: maroon;">2ـ کتابهای شرقی</p>
اشکالات تفسیم بندی کتب شرقی به روش دیوئی نه چندان است که درین مختصر بگنجد. سالها کتب فارسی و عربی کتابخانه دانشکده ادبیات ما گرفتار چنین رسمی بود و دوست بزرگوار من دکتر حسین نصر که خود اداره آن کتابخانه را در عهده کفایت دارد و تحصیل کرده امریکاست و در کتابخانه های امریکائی حق آب و گل داشته است بهتر از من بر اشکالات روش دیوئی نسبت به کتب شرقی وقوف دارد.
البته این روش برای کتابخانه های عمومی هر مملکتی مفیدست و باید قسمت تاریخ و ادب و زبان آن را مطابق وضع هر زبان و ملتی تغییر داد.
مطلب دیگری که باید در باب آن چند کلمه ای عرض کنم مسأله برگرداندن اسماء ایرانی به خط لاتینی است. به جز کتابخانه دانشگاه هاروارد، دیگر کتابخانه های امریکا به علت فنی مقیدند که برگه های کتابهای هر زبانی را به خط لاتینی تهیه کنند. زیرا نمی توانند که برای هر زبان فهرستی مجزا نگاه دارند علت این امر آنست که اگر بخواهند برای هر زبانی و خطی فهرست جداگانه داشته باشند ناگزیر باید برای زبان یک کتابداری اهل زبان و یک شخص یا دوشخص دیگر در اختیار داشته باشندکه یکی برگه ها را ماشین و دیگری برگه ها را منظم کند.
تردید نیست که برای کتابخانه ای که کتب بیست سی زبان را مجموعه می سازد داشتن این خیل کارمند میسرنخواهد بود. وضع دانشگاه هاروارد استثنائی است مطلوب، زیرا توانسته اند که برای هر زبان و خط کتابدار و ماشین نویس و بالطبع فهرست مستقل داشته باشند، لذا جمیع کتبشان فهرست شده است و آن اشکال نقل اسماء عربی یا فارسی (فی المثل) به خط لاتینی برای آنها پیش نیامده است. ولی در کتابخانه کنگره و دانشگاه شیکاگو و کتابخانه عمومی نیویورک و جز اینها این اشکال عظیم سد راه فهرست نویسی شده است.
اشکال اساسی درین است که ضابطه ای برای نقل اسماء نیست و درین امر دو اشکال اساسی هست: یکی اینکه برای هر یک از حروف فارسی کدام حرف لاتینی و علامت انتخاب شود، و دیگر اینکه در نقل اسماء و کلمات کدام تلفظ صحیح است و به کدام کتاب لغت معیار می توانند اعتماد کنند. توضیح آنکه اگر فی المثل اسم وجدانی (به کسرواو) را وجدانی (به ضمّ واو) یا عصیان (به کسر) را عصیان (به ضمه) بخوانند پیدا کردن کتاب مورد احتیاج به اشکال بر می خورند، چه vejdani و vojdani یا osyan و Isyan=Esyan در دوجای مختلف قرار خواهد گرفت، و هزار ها نظیر آنها.
برای زبان عربی کار آسان ترست. زیرا کلمات عربی داری حرکت و ضبط مسلّم است. اما در زبان فارسی اشکال تلفظ موجب تعویق فهرست نویسی شده است. در همین ماههای اخیر در کتابخانه کنگره عده ای مأمور پیدا کردن راه حل برای «تانسلیتراسیون» کلمات فارسی بوده اند. اما هنوز مطالعاتشان به نتیجه مطلوب نرسیده است، و آنچه را که دکتر ناصر شریفی در رساله اجتهادی دکتری خود پیشنهاد کرده است به سبب اشکالات و انتقاداتی که بر آن وارد بوده است نپذیرفته اند و عمل بدان هم میسر نشده است.
مطلب دیگری که در خصوص امر کتابداری برای بنده قابل مطالعه بوده و توضیحی را در باب آن خالی از فایده نمی دانم تعیین نام مؤلف کتب اسلامی است که واقعا مطلبی در خود اهمیت و بسیار دقیق و در عین حال با مزه است. میا ن ما شرقیان (مقصودم مسلمین است) مرسوم چنان بود که کتاب را به نام کتاب می شناختیم نه مؤلف آن. چه بسا که نام کتاب حتی میان خواص مشهور تر از نام مؤلف است. اما فرنگیها کتاب را به نام مؤلف آن می شناسند و لو اینکه کتاب از تألیف مسلمین باشد.فی المثل ابن سینا را بهتر می شناسند تا قانون را. البته این سنت فرنگی آرام آرام در ماهم اثر گذارده است و اکنون ما کتابهای قرن اخیر را به نام مؤلفان آنها می شناسیم نه اسم کتاب. بطور مثال دو کتاب تاریخ را اسم می برم که عباس اقبال در باب مغول یا عبدالله مستوفی درباره قاجار نوشته اند و کمتر کسی است که نام کامل و درست کتابها ی مذکور و نظایر آنها را به یاد داشته باشد. بنا بر این اصل است که فرنگیها اساس تنظیم فهرست کتب را بر اسم مؤلف می گذارند. اما طبیعی است که در تعیین نام نویسنده شرقی دچار سرگردانیها و اشکالات متعدد می شوند و بعضی از این اشکالات موجب بار آوردن مختصری شرمندگی است! برای تفریح دوستان بد نیست نکاتی را عرض کنم تا اگر گاهی انتقادات فرنگیها را در باب بی اطلاعی یا بی دقتی خودمان می شنویم این موارد را هم از آنها به یاد داشته باشیم.
کتابی هست به نام «طب فریدی» تألیف فرید الدین از مردم هند، که در قرون متأخر می زیسته است. کتابدار دانشگاه شهری از امریکا که نام فرید الدین عطار را شنیده بوده و احتمالا می دانسته است که بیماران نیشابودر بدو نبض می نموده اند طب فریدی را اثری از طبیب عطار دانسته و این کتاب را ذیل فرید الدین عطار فهرست کرده است!
کتابی هست به نام «مختار البلاد» در تاریخ قم که چندین سال قبل در قم طبع شده است (و اتفاقا سال گذشته هم طبع جدیدی از آن انتشار یافته) و مؤلف آن شیخ محمد حسین ملقب به ناصر الشریعة است. اما چون بر پشت جلد اول آن نوشته اند که تألیف «حقیر الی الله الغنی ناصر الشریعة» کتابدار «ناصر الشریعة» را لقب و کلمه ای زائد و نام خانوادگی مؤلف را «غنی» و اسم او را «فقیر الی الله» دانسته وطبعا کتاب را ذیل نام «الغنی» فهرست کرده است.
اگر بخواهم موارد دیگری را عرض کنم دوستان را خستگی حاصل می آید، مجملا آنکه تقی زاده ذیل «زاده» و محمد تقی مدرس رضوی را ذیل «رضوی» و سرلشکر عبدالله امیر طهماسبی را ذیل «طهماسب» و آل احمد را ذیل «احمد» و محمد تقی مصطفوی را ذیل «تقی مصطفوی» و دبیرسیاقی را ذیل «سیاقی» نام برده و فهرست کرده اند و این اشتباهات درست به همان نوع است که ما در باب اسماء فرنگی می کنیم.
در نسبت کتاب به مؤلف، دیوان سلطان ولد را به مولانا جلال الدین، و دیوان شمس را به شمس الدین، و واژه نامه طبری طبع دکتر کیا را به ابوجعفر محمد طبری صاحب تفسیر و تاریخ، و شب نشینی رمضان یا صحبت سنگ و سبوی میرزا سلیم ادیب الحکمای جوانشیر قراباغی را به محمد ولی خان سپهسالار تنکابنی (که کتاب برای او و در عهد او نوشته شده بوده است) نسبت داده و تیمور شاه درانی را با تیمور گورکان یکی دانسته اند!
بنده در خصوص تعیین نام مؤلف بخصوص در مواردی که مؤلف دارای کنیه و لقب و شهرت و نسبتهای مختلف باشد مانند این چند اسم:
مجذوبعلی شاه حاج میر سلیم مشهور به حاج آقا کبیر آقا مجرم مراغه ای،
مجدالاشرف جلال الدین سید محمد ابو القاسم الحسینی الشریعتی الشیرازی الذهبی مشهور به میرزا بابا،
مرتضی علم الهدی ابوالقاسم علی موسوی،
عماد الفقرا محسن خوشنویس حالی اردبیلی عماد مدرس،
علی رضوی قمی حائری کشمیری لاهوری،
مطالعاتی کردم و یادداشتهائی فراهم آوردم که امید دارم روزی به صورت رساله یا مقاله ای انتشار یابد.
<p style="font: bolder 18px Arial; color: maroon;">3ـ شرقشناسی </p>
در امریکا به زبان عربی بیش از از زبان فارسی اهمیت می گذارند. عمده اعتبارات مالی مؤسسات شرقشناسی در ید عربشناسان است. در عالم کتاب هم به کتب عربی بیشتر توجه می شود. نشانه بارز این امر آنست که کتابخانه کنگره امریکا و نوزده دانشگاه امریکائی برای جمع آوری و تحصیل کتب و نشریات عالم عربی (از محل پولهایی که دولت امریکا در مصر دارد) شعبه ای به نام شعبه کتابخانه کنگره در قاهره ایجاد کرده اند. کار این شعبه آنست که از هر نشریه و کتاب آن مملکت بیست نسخه می خرد و این کتب را به امریکا حمل می کند.
پس از آنکه کتابها به کتابخانه کنگره رسید جمله به روش صحیح فهرست نویسی می شود و فهرست آنها به شکل بسیار پسندیده ای به طبع می رسد و بین نوزده کتابخانه دانشگاهی تقسیم می شود مقدمات همین کار را اکنون برای کتب و نشریات هند و پاکستان فراهم کرده اند و امیدوارند که بتوانند کتب زبانهای مختلف و رایج در هند را جمع آوری کنند.
مسأله مشرق امروزه برای دانشگاههای امریکا واجد اهمیت خاصّ است. غالب دانشگاها بجز تدریس زبانهای شرقی دارای مؤسسات تحقیق در مسائل مشرق هستند، و از موقوفه های مختلف و مؤسسات دولتی وجوه هنگفت برای تحقیقات خود می گیرند. اما توجه اساسی و عمده چنین مؤسسات به مطالب جدید اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و تحولات اقتصادی است، ولی با وجود این در حاشیه از تحقیق در تمدن و زبانها و فرهنگ و تاریخ ملل شرقی غفلت ندارند.
در مؤسسه تحقیقات خاورمیانه وابسته به دانشگاه هاروارد که اسلامشناس برجسته ای چون سرهامیلتون گیب بر آن ریاست دارد عده ای نزدیک به بیست نفر به تحقیق و تجسّس مشغول بودند و از جمله در باب ایران دو محقق امریکائی به نام زغفران و کیدی کار می کردند، و در سالهای قبل سهیل افنان و میروشینکوف روسی در آنجا تحقیق کرده اند.
در همین مؤسسه قسمتی مخصوص تحقیقات مربوط به روسیه است و کتابخانه مستقلی خاص اتحاد جماهیر شوروی وجود دارد و جز خود امریکائیها که در آنجا مطالعه و تحقیق می کردند محققه نیمه جوانی هم از شوروی آمده بود و مهمان بود در آنجا کار می کرد.
***
در ضمن این گزارش برین مقصود نرفتم که از جمعیع کتابخانه ها، دانشگاهها، مؤسسات و اشخاصی که دیده ام نام ببرم و عرایضم را با آمار و ارقام خلط و مزج کنم. تنها به کلیات و اشارات بسنده کردم، اگر چه در باب ایرانشناسی و ایرانشناسان و تدریس زبان فارس در امریکا نکات گفتنی بسیار است .
(بهار 1343)
پنجشنبه ۵ دي ۱۳۸۷ ساعت ۱:۲۷
نمایش ایمیل به مخاطبین
نمایش نظر در سایت
۲) از انتشار نظراتی که فاقد محتوا بوده و صرفا انعکاس واکنشهای احساسی باشد جلوگیری خواهد شد .
۳) لطفا جهت بوجود نیامدن مسائل حقوقی از نوشتن نام مسئولین و شخصیت ها تحت هر شرایطی خودداری نمائید .
۴) لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید .