رسالۀ المختصر الکافی فی الکلام، از فریدالدین محمدبن محسن بیهقی ساخته سال 777 که نسخه ای از آن نوشته تاج الدین حسین صاعد فرزند شمس الدین طوسی در شب دوشنبه 15 شوال 986 در مشهد ضمن بیاض خطی شماره 2144 کتابخانه مرکزی دانشگاه هست و در آن طی هشت مسالۀ کوتاه اصول عقاید شیعه در سه اصل توحید و نبوت و امامت با استدلال به شکل متنی بسیار فشرده بیان شده است.
از آثار کلامی شیعی دو قرن هفتم و هشتم در زبان فارسی جز آثار عماد الدین حسن طبری وتاج الدین حسن شیعی سبزواری، نیز احسن الکبار محمد بن ابی زید ابن عربشاه علوی حسینی ورامینی، رسائل و آثار متعددی در این چند سال اخیر شناخته شده که بی تردید به مرور بر شمار آن افزوده خواهد شد.
نزدیک به چهار سال پیش در مجموعه ای محتوی سی و سه متن فارسی شیعی که اکنون متعلق به کتابخانه جناب آقای مرعشی در قم است چند اثر کلامی شیعی از این دو قرن برای نخستین بار به دست افتاد. از جمله رساله ای از ابوالفضل محمد بن ابی المکارم علوی حسینی[1] نگاشتۀ سال 649، و رسالۀ مسمار العقیده از هبة الله بن محمد الاصیل[2] نگاشتۀ سال 707 در شهر اصفهان که مولانا تاج الدین عبدالله بن معمار بغدادی[3] در آن هنگام در آنجا بود. از این آثار در دو مقاله یکی از آقای دانش پژوه[4] و دیگری از نگارنده سطور[5] به تفصیل سخن رفته است.
مجموعه مزبور نیمه ای از یک مجموعه بزرگ بود که در آن وقت از نیمه دیگر آن اطلاعی در دست نبود تا آن که اخیراً پس از شر چاپ جدید فهرست نسخه های خطی کتابخانه غرب همدان معلوم شد که خوشبختانه آن نیمه که محتوی بیست متن فارسی شیعی دیگر است به کتابخانه مزبور منتقل شده و در آن هم چند اثر تازه دیگر مانند معتقد الفایز بن حسن بن حسین علی افضل هلالی طبرسی هست[6].
قسمتی از این گونه آثار مربوط به سالهای فرمانروایی سلطان محمد خدا بنده است که با گرویدن او به تشیع، امکان بیشتری برای ابراز وجود آن مکتب فراهم گردید. بخشی نیز مربوط به سال های فرمانروایی سربداران در سبزوار و حوالی آن است از آن جمله نوشته های حسن شیعی سبزواری که از برکات همین دوران مبارک است. به دو رسالۀ کوچک دیگر نیز از آثار همین دوره در ضمن دو مجموعه برخورد کرده ام :
1- رسالۀ شرح دعاء صنمی قریش، از یوسف بن حسین بن محمد نصیر طوسی انداروادی، ساختۀ اواخر ع 1-740 در محروسه سبزوار که نسخه ای از آن را صاحب ذریعه در اصفهان دیده [7]و نسخه ای دیگر از آن در نیمه نخست همان مجموعه یاد شده پیش در کتابخانه مرعشی قم هست[8].
2- رسالۀ المختصر الکافی فی الکلام،از فریدالدین محمدبن محسن بیهقی ساخته سال 777 [9]که نسخه ای از آن نوشته تاج الدین حسین صاعد فرزند شمس الدین طوسی در شب دوشنبه 15 شوال 986 در مشهد ضمن بیاض خطی شماره 2144 کتابخانه مرکزی دانشگاه هست[10] و در آن طی هشت مسالۀ کوتاه اصول عقاید شیعه در سه اصل توحید و نبوت و امامت با استدلال به شکل متنی بسیار فشرده بیان شده است.
اینک متن این رساله کوتاه شیعی قرن هشتم:
ویا به تسلسل انجامد و آن آن بود که هر مؤثری محتاج بود به مؤثر دیگر، ومحال بود مؤثری که زیادت بود بر هر یکی از مؤثرات از آن که لازم آید تا یکی بود بیرون هر یکی، و این نشاید از آن که آن زیادت نیز یکی باشد از ایشان.
و اگر امام معصوم نبود هر امامی را حاجت بود به امامی دیگر، از آن که جواز خطا در همه ثابت بود و یا به دور کشد یا به تسلسل.
وباید که امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود بعد از مصطفی، تا صاحب الزمان علیهم الصلاة والسلام. از آن که هر که امروز امامت برای لطف واجب گفت اینها نیز گفت. و از فرق کردن میان اینها لازم آید که معصوم بر باطل بود.
[1] . نگارنده التواریخ فی اسرار ائمة آل عبا، نسخه شماره 273 کتابخانه مجلس سنا در 115 برگ به نسخ سده 10 (فهرست سنا 1: 132/ نسخه های خطی 6: 509).
[2] . شاید از خانواده خواجه جلال الدین نعمان بن محمد بن اصیل که خط و انشای او در بیاض تاج الدین احمد وزیر هست با تاریخ شعبان 772 (صفحات 447- 463 نسخه چاپی).
[3] . نگارنده الکشکول فی ما جری علی آل الرسول بنابر احتمالی که در ریاض العلماء افندی هست (ذریعه 18: 82/ طبقات اعلام الشیعه – قرن هشتم : 121) ورساله مفاوضات با ابن تیمیه در اسکندریه که در آغاز رمضان سال 717 پایان گرفته است، نسخه شماره 568 کتابخانه دانشکده الهیات مشهد (نشریه همان دانشکده 12: 223).
[4] . عامری نامه، ص 247- 263.
[5] .مجله وحید، شماره 11 سال دوازدهم (134 مسلسل ) صفحات 875 – 886.
[6] . بنگرید به فهرست مزبور، ص 449- 454. در متن این نیمه همانند نیمه نخستین سه کتاب است که دوتای اول در فهرست شناخته نشده است. نخستین این دو بهجة المباهج حسن شیعی سبزواری است و دومی معتقد الامامیه که به چاپ نیز رسیده است لیکن چون در فعهرست آغاز نیمه اول آن را «کتاب تصنیف شیخ طبرسی» نامیده بودند معلوم می شود حدس جناب آقای دانش پژوه درباره مؤلف آن کتاب در مقدمه نسخه چاپی درست بوده است.
[7] . ذریعه 13: 256.
[8] . برگ 238/ تا 241 پ.
[9] . ذریعه 20: 203/ منزوی 2: 987.
[10] . صفحات 388 تا 390. ببینید فهرست دانشگاه 9: 826.
نزدیک به چهار سال پیش در مجموعه ای محتوی سی و سه متن فارسی شیعی که اکنون متعلق به کتابخانه جناب آقای مرعشی در قم است چند اثر کلامی شیعی از این دو قرن برای نخستین بار به دست افتاد. از جمله رساله ای از ابوالفضل محمد بن ابی المکارم علوی حسینی[1] نگاشتۀ سال 649، و رسالۀ مسمار العقیده از هبة الله بن محمد الاصیل[2] نگاشتۀ سال 707 در شهر اصفهان که مولانا تاج الدین عبدالله بن معمار بغدادی[3] در آن هنگام در آنجا بود. از این آثار در دو مقاله یکی از آقای دانش پژوه[4] و دیگری از نگارنده سطور[5] به تفصیل سخن رفته است.
مجموعه مزبور نیمه ای از یک مجموعه بزرگ بود که در آن وقت از نیمه دیگر آن اطلاعی در دست نبود تا آن که اخیراً پس از شر چاپ جدید فهرست نسخه های خطی کتابخانه غرب همدان معلوم شد که خوشبختانه آن نیمه که محتوی بیست متن فارسی شیعی دیگر است به کتابخانه مزبور منتقل شده و در آن هم چند اثر تازه دیگر مانند معتقد الفایز بن حسن بن حسین علی افضل هلالی طبرسی هست[6].
قسمتی از این گونه آثار مربوط به سالهای فرمانروایی سلطان محمد خدا بنده است که با گرویدن او به تشیع، امکان بیشتری برای ابراز وجود آن مکتب فراهم گردید. بخشی نیز مربوط به سال های فرمانروایی سربداران در سبزوار و حوالی آن است از آن جمله نوشته های حسن شیعی سبزواری که از برکات همین دوران مبارک است. به دو رسالۀ کوچک دیگر نیز از آثار همین دوره در ضمن دو مجموعه برخورد کرده ام :
1- رسالۀ شرح دعاء صنمی قریش، از یوسف بن حسین بن محمد نصیر طوسی انداروادی، ساختۀ اواخر ع 1-740 در محروسه سبزوار که نسخه ای از آن را صاحب ذریعه در اصفهان دیده [7]و نسخه ای دیگر از آن در نیمه نخست همان مجموعه یاد شده پیش در کتابخانه مرعشی قم هست[8].
2- رسالۀ المختصر الکافی فی الکلام،از فریدالدین محمدبن محسن بیهقی ساخته سال 777 [9]که نسخه ای از آن نوشته تاج الدین حسین صاعد فرزند شمس الدین طوسی در شب دوشنبه 15 شوال 986 در مشهد ضمن بیاض خطی شماره 2144 کتابخانه مرکزی دانشگاه هست[10] و در آن طی هشت مسالۀ کوتاه اصول عقاید شیعه در سه اصل توحید و نبوت و امامت با استدلال به شکل متنی بسیار فشرده بیان شده است.
اینک متن این رساله کوتاه شیعی قرن هشتم:
بسم الله الرحمن الرحیم
وبه ثقتی
چون حکمت بسیار در قطره آب پدید آمد باید که آن را پدید آرنده ای بود دانا و زنده، از آن که کارها بسیار درست و راست از نادان و مرده روا نبود و کسی نیز که مانند ما بود بر آب چنین صورتی پدید نتواند کرد خاصه جایی که آن را نبیند و دست وی فرا آن نرسد، و در آب نیز خاصیتی نبود دانا تا از وی چندین حکمت پدید تواند آمدن.وبه ثقتی
مسألة
وباید که مختاری بود که روا بود از وی کردن و نا کردن، از آن که اگر چنین نبود باید که هیچ چیز نشود، از آن که اگر نو کننده آن موجب بود باید که وی نیز نو بود از آن که محال بود پیشی بی نهایت بود بر موجب خویش، وچون نو بود وی را نیز موجبی باید نوین، هر مؤثری محتاج بود فرا مؤثری دیگر تا به دور کشد چنان که چیزی محتاج بود به چیزی که آن چیز محتاج بود به وی در همان چیز، و این محال بود از آن که لازم آید که هر یکی به نفس خویش محتاج بود از آن که چیزی محتاج بود به دومی که آن دوم در همان چیز محتاج بود به سیومی، و چون آن سیوم یا زیادت در همان محتاج اول بود باید که اول به خویشتن محتاج بود.ویا به تسلسل انجامد و آن آن بود که هر مؤثری محتاج بود به مؤثر دیگر، ومحال بود مؤثری که زیادت بود بر هر یکی از مؤثرات از آن که لازم آید تا یکی بود بیرون هر یکی، و این نشاید از آن که آن زیادت نیز یکی باشد از ایشان.
مسألة
وباید که مؤثری بود که توانایی و دانایی و زندگی و هستی وی به دیگری نبود و در این صفات وی را به کسی حاجت نبود، و اگر نه هر یکی را حاجت بود به دیگری تا به دور کشد و یا به تسلسل.مسألة
اگر حق تعالی جایی بود باز آن که درست شده است گر وی هم قدیم است باید که جایگیری قدیم بود یا حق تعالی یا محل وی، و این نشاید از آن که لابد بود که جایی بوده باشد که پیش از آن جای دیگر نبوده باشد، واگر نه به تسلسل کشد. وچون همیشه در جایی معین بوده باشد نشاید که به مختاری بوده باشد از آن که مختار را رسد به کند ونکند، و در چیزی که همیشه بوده این محال بود، وچون به مختاری نبود واجب بود بودن وی آنجا از آن که اگر جایز بود محتاج بود به مؤثری یا به شرطی، تا به مؤثری تا به شرطی رسد که بودنش و اثر کردنش واجب بود، و اگر نه یا به دور کشد و یا به تسلسل انجامد، وچون آنجا بودن وی واجب بود باید که محال بود که از آنجا بشود، وچون هیچ جایگیر نبود مگر روا بود که از جای خویش بشود. پس درست شد که هیچ جایگیری قدیم نبود. پس حق تعالی هیچ جایی نبود.مسألة
وچون جایی نبود پیوسته چیزی نبود، پس باید که بر همه چیزها توانا بود و اگرنه لازم آید که بر هیچ چیز توانا نبود از آن که هر که بر چیزی توانا بود بی پیوستگی، عاقلان توانایی وی بر دیگر چیزها طلب کنند.مسألة
و اگر به همه چیزی دانا نبود باید که دانستن وی به طریقی و آموختنی بود از آن که هر که دعوی کند که من چنین چیزی بدانستم عاقلان از وی طلب کنند دانستن دیگرچیزها، و اگر دانستن وی به طریقی و آموختنی بود همیشه دانا نبوده باشد و ما دلیل گفتیم بر همیشگی دانایی وی.مسألة
وچون توانا بود بر همه چیزها توانا بود بر نیکی مانند بدی، پس به بدی و واجب فرو گذاشتن محتاج نبود. وچون دانا بود به همه چیزها، به بدی بدو واجبی دانا بود چه مراد باید به بد آن است که عقل از کردن آن نفرت گیرد. و هر که دانا بود به بدی بدو واجبی واجب و آن گه بدان محتاج نبود نه کار بد کند و نه واجب فرو گذارد.مسألة
به ما نارسیدن معارضۀ قرآن – با تمامی داعی دشمنان دین به معارضه کردن و به ما رسانیدن – آن دلیل معجزت قرآن بود. اگر مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم دروغ زن بود معجزه بر دست وی ظاهر کردن بد بودی، و درست شد که حق تعالی کار بد نکند. وخبر داد بر اعمالی که بدان تکلیف است که جزا خواهد بود.مسألة
بودن امامی – از آن که خطا بر بعضی مکلفان روا بود – لطف بود به ضرورت، و هر چه لطف بود واجب بود از آن که در نابودن لطف نقصان غرض بود و آن بی پشیمانی و رنجی و زیانی که خواهد بود قبیح بود. پس امام بودن واجب بود.و اگر امام معصوم نبود هر امامی را حاجت بود به امامی دیگر، از آن که جواز خطا در همه ثابت بود و یا به دور کشد یا به تسلسل.
وباید که امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام بود بعد از مصطفی، تا صاحب الزمان علیهم الصلاة والسلام. از آن که هر که امروز امامت برای لطف واجب گفت اینها نیز گفت. و از فرق کردن میان اینها لازم آید که معصوم بر باطل بود.
والسلام
تم کتاب الکافی فی التوحید والنبوة والامامة
املاء الشیخ السعید العلامة فرید الدین محمد بن المحسن البیهقی رحمة الله
تعالی رحمة واسعة فی شهور سنة سبع وسنین وسبعمائة.
تم کتاب الکافی فی التوحید والنبوة والامامة
املاء الشیخ السعید العلامة فرید الدین محمد بن المحسن البیهقی رحمة الله
تعالی رحمة واسعة فی شهور سنة سبع وسنین وسبعمائة.
[1] . نگارنده التواریخ فی اسرار ائمة آل عبا، نسخه شماره 273 کتابخانه مجلس سنا در 115 برگ به نسخ سده 10 (فهرست سنا 1: 132/ نسخه های خطی 6: 509).
[2] . شاید از خانواده خواجه جلال الدین نعمان بن محمد بن اصیل که خط و انشای او در بیاض تاج الدین احمد وزیر هست با تاریخ شعبان 772 (صفحات 447- 463 نسخه چاپی).
[3] . نگارنده الکشکول فی ما جری علی آل الرسول بنابر احتمالی که در ریاض العلماء افندی هست (ذریعه 18: 82/ طبقات اعلام الشیعه – قرن هشتم : 121) ورساله مفاوضات با ابن تیمیه در اسکندریه که در آغاز رمضان سال 717 پایان گرفته است، نسخه شماره 568 کتابخانه دانشکده الهیات مشهد (نشریه همان دانشکده 12: 223).
[4] . عامری نامه، ص 247- 263.
[5] .مجله وحید، شماره 11 سال دوازدهم (134 مسلسل ) صفحات 875 – 886.
[6] . بنگرید به فهرست مزبور، ص 449- 454. در متن این نیمه همانند نیمه نخستین سه کتاب است که دوتای اول در فهرست شناخته نشده است. نخستین این دو بهجة المباهج حسن شیعی سبزواری است و دومی معتقد الامامیه که به چاپ نیز رسیده است لیکن چون در فعهرست آغاز نیمه اول آن را «کتاب تصنیف شیخ طبرسی» نامیده بودند معلوم می شود حدس جناب آقای دانش پژوه درباره مؤلف آن کتاب در مقدمه نسخه چاپی درست بوده است.
[7] . ذریعه 13: 256.
[8] . برگ 238/ تا 241 پ.
[9] . ذریعه 20: 203/ منزوی 2: 987.
[10] . صفحات 388 تا 390. ببینید فهرست دانشگاه 9: 826.
محیط ادب، ایرج افشار و سید جعفر شهیدی، محمدابراهیم باستانی پاریزی و حبیب یغمایی، هیئت امناى کتابخانه هاى عمومى کشور، 1358، ص 165-169
يكشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۶ ساعت ۱۲:۴۸